1396/1/12
از مواردی که باید بزرگترها در مورد فرزندان به دقت مورد توجه قرار دهند، موضوع سطح توقعات و انتظارات از آن هاست. متاسفانه در بسیاری از موارد شاهد هستیم که ما در نقش والدین، در تعریف موفقیت برای فرزندانمان به گونه ای عمل می کنیم که نه تنها برای آن ها انگیزه ای ایجاد نمی شود بلکه، دچار نوعی از ناامیدی در خود می شوند.
به طور مثال دانش آموزی در گزارش نمره عملکرد خود به پدر یا مادر می گوید: «ریاضی 17 شدم!». عکس العمل خود را در چنین موقعیتی حدس بزنید! اگر با وجود اینکه می دانید فرزند شما تلاش قابل قبولی – نه همه ی تلاش خود را – داشته و به نسبت قبل، پیشرفت اندک یا حتی نمره قبلی خود را کسب کرده ، به او گوشزد می کنید که نمره شما می توانست 20 باشد، شما هم باید مروری بر توقعات خود از فرزندتان داشته باشید.
بعضی از نوجوانان به خاطر نگاه اطرافیان خود، موفقیت را فقط در یک نمره می بینند و اصولا در اغلب موارد آماده ی شکست های بعدی هستند. باید بدانیم ظرفیت هر یک از ما، محدود هست و انتظار نامحدود از آن نداشته باشیم. اگر سطح توقع خود را با وجود اینکه می دانیم فرزندمان موفقیت نسبی کسب کرده، بالا ببریم، نباید تصور کنیم باعث پیشرفت او خواهیم شد. موارد بسیاری مشاهده شده که این توقعات بیش از حد، باعث بالا رفتن سطح اضطراب و نگرانی و در نهایت نتیجه نگرفتن شده است. اصولا نگاه نتیجه محوری در فرزندان سبب مشوش شدن و به هم ریختگی می شود.
اثر بعدی انتظارات زیادی در نوجوان، بالا رفتن روحیه نافرمانی نسبت به والدین است. چرا که جایگاه خود را در نزد ایشان مخدوش می بیند و شاید بتوان گفت که رضایتمندی خود را نسبت به والدین در دراز مدت از دست خواهد داد. این مساله ریشه ی قطع روابط عاطفی فرزند و والدین می شود که بسیار نگران کننده هست. چه بسا دلسوزی های والدینی که نهایتا به یک ارتباط عاطفی ضعیف منجر گشته است. شکی نیست که پدران و مادران علاقمندند که فرزندانشان بتوانند بالاترین مدارج را کسب نمایند. اما این هدف نباید چنین وسیله ای را توجیه نماید. معروف است که می گویند: « پدران و مادران برای فرزندان آن چه را می خواهند که خود به آن نرسیدند! ». لذا توجه کنیم که لازم است دلسوزانه و واقع گرایانه توانایی های فرزند خود را تشخیص دهیم که البته بدون شک کار دشواری است و در این مسیر نیاز به مشورت گرفتن و هماهنگی ارکان مرتبط با فرزند نظیر مدرسه و ... هست. همه ما احساس می کنیم که فرزندمان از باهوش ترین افراد جامعه است و در تایید نظر خود شواهدی هم داریم! اما بدانیم که بسیاری از افراد موفق از سطح هوشی فوق العاده و ... برخوردار نبوده اند بلکه بیشتر توانسته اند خود را بهتر بشناسند و انگیزه کافی برای تلاش و کوشش خود را کسب نموده اند.
پس فراموش نکنیم:
- در شناخت توانایی های فرزندمان نهایت تلاش خود را داشته باشیم.
- راه موفقیت را فقط و فقط در یک مسیر ذهنی خود نبینیم!
- به جای نتیجه و نمره، تلاش و کوشش فرزندمان را ارج بنهیم.
- بار فرزندمان را روز به روز سنگین تر نکنیم.
- از اینکه موفقیت های او را ببینیم و تقدیر کنیم نترسیم!
- از کمال طلبی گریزان باشیم!