گفتگوی دوجانبه یا سخنرانی؟

گفتگوی دوجانبه یا سخنرانی؟

1396/1/12


وقتی محققان از نوجوانان می خواهند مواردی را نام ببرند که علاقمندند در زندگی خانوادگی آنها تغییر کند، همیشه یکی از بیشترین درخواستها این است که والدینشان بیشتر با آن ها گفتگو کنند. البته پدران و مادران معمولا از این خواسته شگفت زده می شوند. بیش تر تصور می کنند که وقت زیادی را صرف گفتگو با فرزندشان می کنند، در حالی که اغلب مشکلات در این زمینه به توانایی ایجاد یک گفت و شنود دو طرفه برمی گردد. والدین از این شکایت دارند که تلاش آن ها در گفتگو با فرزند خود بی نتیجه است. زیرا در پاسخ سوالات خود جواب های یک کلمه ای می شنوند:

  • پ: مدرسه چه طور بود؟
  • د: خوب!..
  • پ: امروز بعداز ظهر خونه ی خاله میری؟
  • د: معلوم نیست!
  • پ: خوب باید من بدونم که برنامه ریزی کنم..
  • د: حالا میگم.
  •  

بنابر این به این نتیجه رسیده اند که شاید زیادی هم حرف می زنند چه برسد به اینکه کمبودی وجود داشته باشد. باید توجه داشت که این سوال و جواب ها پیشینه ای دارد! یعنی سوابق گفت و شنودهای ما سبب تولید چنین مکالمه ای شده است. شاید اشکال در این باشد که عمده گفتگوهای ما نه تنها گفتگو نبوده بلکه سخنرانی و نصیحت های پدرانه یا مادرانه بوده و الان هم نوجوان خسته ما، احساس می کند که باید خود را برای یک سخنرانی جدید آماده کند، لذا سعی در فرار از موقعیت دارد.

اما در اینجا پاسخ به سوالی بسیار ضروری به نظر می رسد؛ شما از گفتگو با چه کسانی لذت برده اید و علاقمند به ادامه گفتگوها هستید؟ آیا جز این است که احتمالا:

  • به خوبی و با حوصله و اشتیاق به صحبت های شما گوش کرده اند.
  • در پاسخ دادن با حوصله برخورد کرده اند.
  • در پذیرفته شدن نظر خودشان اصرار بیش از حد نداشته اند.
  • منطقی رفتار کرده اند.
  • نگاه از بالا به پایین نداشته اند.
  • برخوردها محترمانه و در کمال ادب بوده..
  • توهینی به شخصیت صورت نگرفته است.
  • نقدهای احتمالی به عملکرد بوده و نه شخصیت!
  •  نقاط قوت و ضعف دیده شده..
  • حرف شما را قطع نکرده..

و ...

بسیاری از ما گفتار یک طرفه از جانب خودشان خطاب به فرزندشان را به سادگی فرا می گیرند و به کار می بندند. البته که بخشی از وظیفه ی پدران و مادران نظارت و کنترل است و اینکه شیوه ی درست انجام کارها را یاد بدهند و نظرات خود را در مورد امور مهم زندگی به او انتقال بدهند. این مسئولیت ها فقط و فقط از طریق موعظه انجام نمی گیرد.

شاید نیاز به پرس و جو، طرح سوالات هدفدار باشیم.

شاید لازم باشد که دست به آزمون و خطا بزنیم و هزینه خطاهای احتمالی را بپذیریم.

شاید بیان دستوالعمل ها و قوانین حاکم، از نقش حاکمیتی ما بکاهد.

شاید نیاز به کمی پند و اندرز باشد.

شاید ...

این شایدها، راه برخورد با موضوعات مختلف را منحصر به یک راه خاص نمی داند. کلید داشتن گفتگوی دوجانبه بیشتر و بهتر قبول این مطلب است که اگر چه در رابطه تان با فرزندتان، صاحب قدرت هستید، اما برای حفظ و ادامه آن لزومی ندارد اعمال قدرت کنید. اینکه از فرزندتان بخواهید در مورد موضوعی به شما کمک کند نشانه ناتوانی شما نیست، بلکه نشان دهنده ی درک تواناییهای اوست. اگر به دنبال دیدگاههای او باشید، نشانگر ضعف شما در انتقال دیدگاه خود به او نیست، بلکه بیان علاقه شما به نظرات اوست. پس:

  • حواس خود را جمع کنید و متمرکز بر گفتگوی با او باشید.
  • عقیده و نظر فرزند خود را فعالانه جویا شوید.
  • سوال هایی بپرسید که مستلزم پاسخ های مشروح باشد نه جواب های یک کلمه ای
  • حرفش را قطع نکنید
  • صداقت شرط اساسی در حفظ یک ارتباط است.

گفتنی است نگارش این محتوا - که از محتوای کتاب « ده اصل ثابت فرزندپروری » نوشته لارنس اشتاینبرگ  در آن استفاده شده است - در روزهایی که به تعطیلات نوروز منتهی می شد، انجام گردید. استفاده از چنین فرصت هایی بدون شک نقش کاتالیزور را می تواند داشته باشد.