دشوار کردن مسائل به طور کلی به سه روش صورت میپذیرد:
یکی از مسائلی که عموما دانش آموزان از شروع سال دهم با آن مواجه می شوند، نداشتن وقت کافی برای اجرای برنامه های مدرسه می باشد و با ادامه تحصیل در این شرایط دانش آموزان عموما دچار "وا پس زنی آموزشی" و در ادامه آن افت شدید تحصیلی خواهند شد.
اما موضوع اصلی آنجاست که دلیل این مسئله زیاد بودن برنامه های آموزشی نیست بلکه ناتوانی دانش آموز در اجرای هر بسته آموزشی در زمان مورد نیاز آن است!!!
گذشته از ریشه یابی این مساله که عموما به نوع تربیت "رفتارهای تحصیلی" دانش آموز در دوره دبستان بازمی گردد؛ در دبیرستان ها باید با به اجرا در آوردن برنامه های "تطبیقی در بسته های زمانی" در مبلمان آموزشی سال دهم نسبت به اصلاح رفتار های تحصیلی دانش آموزان اقدام کنند، و استفاده از ابزار های هدایتی و نظارتی اولیا در مهم بسیار کارساز خواهد بود.
یکی از مسائل مطرح در سال دهم، هم آمیختگی مباحث آموزشی در این پایه است، بدین معنا که سه ویژگی مفهومی، محاسباتی و حفظی بودن به صورت هم زمان در مباحث آموزشی سال دهم وجود دارد و این در شرایطی است که دانش آموز تجربه چنین یادگیری را نداشته است. همچنین با پیشرفت درس ها، فاصله تیپ های آموزشی آن ها از هم زیاد می شود مثلا فاصله مفاهیم شیمی از فیزیک و ...
لذا دانش آموزی که تا کنون بااجرای تکنیک های ساده یادگیری، می توانست به راحتی به آموختن مباحث آموزشی بپردازد، اکنون دچار مشکل احساس کندذهنی؛ ناتوانی آموزشی و کمبود وقت خواهد شد. به همین جهت یکی از مهم ترین برنامه های مدارس به ویژه در سال دهم آموزش تکنیک های "یادگیری ترکیبی" و شیوه های مطالعاتی استاندارد است
یکی از عوامل موثر در موفقیت دانش آموزان شناخت آنها از خصوصیت های آزمونی است که در آن شرکت می کنند.
با شروع دوره دوم متوسطه و به خصوص از اواسط سال دهم به تدریج از حجم آزمون های تشریحی کاسته شده و آزمون های تستی جایگزین آن ها خواهند شد؛ تغییری که اگر با شناخت کافی از وضعیت جدید همراه نباشد ، منجر به افت شدید تحصیلی می گردد.
چرا که در آزمون تشریحی تنها آموخته های فرد مورد آزمون قرار می گیرد و این در حالیست که در آزمون تستی فرض بر این است که نه تنها آموخته های دانش آموز بلکه سرعت عمل و تسلط او بر شرایط روانیش نیز مورد آزمون قرار گیرد.
بنا بر این آموزش تکنیک ها و اجرای تمرینات هماهنگ کننده ی مراحل سه گانه ی حل مساله به موازات تدریس مباحث آموزشی اهمیت فوق العادهای می یابد
یکی از خصوصیات دوره دبیرستان و رشته ریاضی ، گرایش خاص بچه ها به درس های اختصاصی است و معمولا شاهد، مورد بی توجهی قرار گرفتن دروس عمومی هستیم. که البته این مساله ریشه در فرهنگ آموزشی ما دارد ؛ نظیر تلقین این روحیه که:« فهمیدنی ها مهم تر از حفظی هاست » و یا توانمندی در مباحث ریاضی به تنهایی نشان از هوش سرشار دانش آموز است در حالی که توان و دید ادبی او هرگز بیان کننده چنین ویژگی نخواهد بود.
بر این اساس با کنترل برنامه های آموزشی به نحوی که تعادل میان دروس عمومی و اختصاصی رعایت گردد و نیز آموزش روش های علمی و کاربردی ویژه سپردن مطلب به حافظه کوتاه مدت و انتقال آن ها به حافظه بلندمدت با شناخت از ظرفیت های ذهنی مدارس می توانند این مشکل را کنترل نمایند
با افزایش تعداد دروس نسبت به دوره اول متوسطه مواجه می گردد، در ادامه و با شروع سال دهم این مساله شکل جدیدی به خود می گیرد. پیشرفت مفاهیم و تخصصی تر شدن سر فصل های آموزشی سال دهم و به طبع آن افزایش سطح تدریس و تمارین آموزشی منجر به تلقین نوعی احساس کندذهنی در برخی دانش آموزان می شود. توجه به این نکته که در مشکلات محاسباتی می توان با تمرین زیاد این مهارت را به خوبی کسب کرد، اما در مفاهیم این-گونه نیست! و نیز شرایط سنی دانش آموزان (دوره بلوغ) و آستانه حساسیت بسیار پایین در این سنین سبب می شود تا این ویژگی در دانش آموز شدت پیدا کند؛ به طوری که در مواجهه با مسائل پیچیده خیلی زود احساس شکست و نا توانی خواهد کرد.
لذا مدارس با رعایت تکنیک های رفتاری و برخوردهای صحیح با دانش آموزان و اجرای برنامه های "گروه محور" و آموزش رفتار حرفه ای در این زمینه به خانواده ها می توانند کمک شایانی به مهار این مساله بنمایند.